خیلی دوستت دارم

عشقم مهران ررررررررفت

خیلی دوستت دارم

در تنهایی خود لحظه ها را برایت گریه کردم

در بی کسیم برای تو که همه کسم بودی گریه کردم

در حال خندیدن بودم که به یاد خنده های سرد و تلخت گریه کردم

در حین دویدن در کوچه های زندگی بودم که ناگاه به یاد لحظه هایی که بودی و اکنون نیستی ایستادم و آرام گریه کردم

و امروز تو رو در کنارم نمیبینم و بدتر از همش گریه میکنم

 deniz63-1



+ نوشته شده در  پنج شنبه 12 آبان 1390برچسب:,ساعت 17:32  توسط دخترکی ساده